گویه:
هیچ رفتی آمدی نهدارد اگر رفتی آمدی نداشته باشد یا آمدی به رفتی معطوف. بیا که علقهها به عطف همین رفت ها بیآید. حدود و ثغوری نهبایست چه؟ نهشایست که میل به دل است و عقل دست و پاگیر. پس بکوش! به آمد! که رفتن صرفیدنی جز من تورا و ما شما را و ایشانمان نیست. بس! همان را که میآیم و میروی که میآیی و میآید بل بیاییم تا ببینیم که بیایند و ببینند همایشان را بهگاه آن که بیایند . ما را تکلیف جز این همه را راه تا به کجاست؟، پاری... پیاده شویم که هم باری نیافزاییم، هم حجت بر ارباب_ وجدان_ تمام گردانیم.
۱۲ دی ۱۴۰۱
■ علیرضا پنجهیی
برچسب : نویسنده : panjeei بازدید : 93